انسانی که طالب استقلال است از وابستگیاش باید بکاهد. آدمی از بدو تولد و حضور در عرصه حیات اجتماعی در بالاترین مرتبه وابستگی است و هر اندازه که توانمندی او افزایش یابد، از وابستگیاش کاسته میشود.
به تعریفی دیگر وابستگی فرد نسبت مستقیم با استقلال او دارد. نوزاد در غذا خوردن صددرصد به مادر وابسته است. یعنی اگر مادر به او شیر ندهد بههیچوجه قادر به غذا خوردن نیست در حرکت و جابهجایی هم درنهایت وابستگی به مادر قرار دارد.
یعنی اگر مادر او را جابهجا نکند نمیتواند خود جابهجا شود، در نشستن و دیگر مسائل زیستی و حیاتی نیز چنین است. این وابستگیها بهمرور به سمت استقلال پیش میرود، اما هیچگاه استقلال کامل و مطلق برای او فراهم نخواهد شد.
کودک از وقتی که بتواند به شکل چهاردستوپا راه برود تنها در محوطه اتاق، آزاد به حرکت است. آن هم مشروط بر آنکه بهسوی اشیای خطرساز مثل شکستنیها، اشیای داغ، پریز برق و... نرود و از زمانی که قادر شد بر روی دو پا حرکت کند، پدر و مادر حیطه استقلال او را افزایش داده با خرید کفش به او اجازه میدهند به فضای باز وارد شود، ولی باز هم حق ندارد به لبه پرتگاهها یا مسیر وسائط نقلیه خطرناک برود.
با افزایش رشد، کودک میتواند تا مدرسه طی مسیر کند، ولی ملزم است جز به مدرسه بهجای دیگر نرود، و رفت و بازگشت او مقید به ساعت معین است. به این نحو است که بر استقلال او در حرکت و جابهجایی افزوده میشود. ولی این استقلال مطلق نیست، کما اینکه اگرچه در بزرگسالی رفت و آمد او کمتر مورد نظارت دیگران است ولی حق شرکت در هر مجلس و محفلی را ندارد.
استقلال برای انسان امری تدریجی و متناسب با افزایش توانمندیهای اوست و استقلال مطلق وجود ندارد. بدین ترتیب هر اندازه استقلال افزایش یابد، انتظار رفتار معقول و معنیدار از فرد مستقل بیشتر خواهد شد و این انتظار خود قیودی در برابر استقلال بهشمار میآیند. استقلال در دوران نوجوانی و جوانی که بحرانیترین دوران زندگی فرد است حالت خاص و تحولی در دوران حیات است در این دوران فرد نسبت به اعمال خود اگرچه مسئول است ولی بهلحاظ حقوقی پاسخگو نیست، پاسخگویی بهعهده ولی یا قیم شرعی اوست.
والدین باید از خصوصیات این دوران مطلع باشند تا جوان بتواند حرفها و مسائل خود را بهصراحت بیان کرده و ناچار به انزوا کشیده نشود. والدین همواره خود را مسئول رشد و پرورش کودکانشان میدانند و احساس میکنند اگر اتفاقی بیفتد دیگران آنها را مقصر بهشمار میآورند، سعی میکنند کنترلهایی داشته باشند، این کنترلها گاه بیش از حد بوده و موجب مشکلات دیگری میشود.
استقلال شرعی و حقوقی
نوجوان به محض وقوع بلوغ شخصا باید در پیشگاه قانون جوابگو باشد و تبعات و پیامدهای اعمال خود را متحمل شود و به تناسب موارد پاداشی بیند، کیفر پذیرد و به انجام تکالیف متعهد و به رعایت حدود و مرزها ملزم باشد.
هر کسی که نوجوان بالغ را به کار خلاف امر کند استقلال حقوقی و شرعی به او اجازه میدهد تا در برابر این دستور مقاومت کند. استقلال شرعی بیان شده همراه با رشد و بیداری غرایز، نوجوان را به سمت احساس وظیفه، افزایش درک و شناخت ارزشها، تفکر مستقل، برنامهریزی، عاقبتاندیشی انتخاب مسیر، تلاش معنادار، ارائه پاسخهای معقول و هدفمند، شناخت امیال، حب و بغضها و اشتیاق و تنفرها، هدایت میکند، که به زندگی مستقل و تشکیل خانواده و زایش واحد اجتماعی جدید منجر میشود.
استقلال اقتصادی
برای اینکه نوجوان درک صحیح و منطقی از استقلال داشته باشد لازم است از دوران کودکی پدر و مادر سیاستهای خاصی را مدنظر داشته باشند، از آن جمله وجوهی را در اختیار نوجوان قرار دهند و با افزایش سن و توان او مبالغ این وجوه را افزایش دهند و بعضی از مخارج ساده را نیز در قبال این وجوه بهعهده خود او بگذارند و بر نحوه انجام این مخارج نظارت کنند. فرزند باید یاد بگیرد چگونه هزینههای خود را تنظیم و آنها را اولویتبندی کند و صرفهجویی اعمال کند تا بتواند پسانداز داشته باشد و بیاموزد چگونه این پسانداز را بهسوی سرمایهگذاری هدایت کند.
استقلال اجتماعی
در دوران کودکی، فرزند غالبا همراه پدر و مادر، در مجالس و محافل شرکت میکند و در دوران دبستان با شرکت در اردوهای دانشآموزی، حیطه تعادل اجتماعی او افزایش مییابد و با پذیرش برخی مسئولیتهای ساده در محیط آموزشی، فعالیتها و مسئولیتهای اجتماعی را تجربه میکند.
ولی در نوجوانی با شرکت در گروه همسنوسال و آمدوشد به مجالس گوناگون استقلال اجتماعی او معنای تازهای به خود میگیرد و در مقابل انتظار دارد با تبدیل دخالتهای والدین به نظارت، این استقلال به رسمیت شناخته شود. کما اینکه دیگر حاضر نیست شرکت او در مجالس خانوادگی حالت طفیلی داشته باشد و انتظار دارد از او بهصورت جداگانه دعوت به عمل آید. حضور در جمع خانواده و توسعه روابط با بستگان زمینه رشد اجتماعی کودکان و نوجوانان را فراهم میکند.
استقلال عاطفی
نوجوان با گرایش به سمت گروه همسالان – طرح دوستیها – استقلال عاطفی خود را ابراز میکند. بعضا در این استقلال چنان مستحکم رفتار میکند که منجر به دخالتهای افراطی و غیرمؤثر خانواده میشود.
سخن آخر
- در زمینه استقلال عاطفی ضرورت دارد خانواده حد و مرز منع و تجویزها را از دوران کودکی به او تفهیم کند و سپس با سالمسازی محیط و انتخاب صحیح بهینه اجتماعی و فضای آموزشی، بستر آشنایی و دوستیها را بسازد تا در دوران نوجوانی او، خانواده مجبور به دخالتهای افراطی و غیرمؤثر نشود.
- در بیان نظریات سیاسی، والدین باید شنوندهای پرحوصله و بردبار باشند و برای آگاهی و بیداری او به ذکر مصادیق عینی بسنده کنند و به او مجال دهند تا خود مسائل را تحلیل کند. منتهی ضروری است از قبل خط و مرزهای ارزشی و فرهگنی برای او ترسیم شود. و زمانی که به سن قانونی رسید ضمن تبیین مسئولیتهای ناشی از رأی دادن و ارائه نظر مجال این امر را برای او فراهم کنند.
- در زمینه استقلال اجتماعی ضروری است قبل از نوجوانی مبانی ارزشی فعالیتهای اجتماعی به او آموزش داده شود تا در دوران نوجوانی دچار مشکل نشود. معاشرت واجب مثل شرکت در جلسههای آموزشی، علمی و دینی را باید به او تفهیم کرد و حشر و نشرهای حرام را به او شناساندتا با تعیین مصادیق عینی به او بصیرت و آگاهی داد.